داستان حضرت ابراهیم ( ع )

ساخت وبلاگ
بسمۀ تعالی**********همسرا اندر حیاتم زنده ای **************************همسرا اندر حیاتم زنده ای تا ابد اندر دلم پاینده ایهر کجا باشم، توئی اندر نظر نقش بی چونت مرا باشد به سربا منی مشغول صحبت هردمی من تو را گوشم زهرجا هر دریرهنما باشی مرا در کار ها قلب من را قوّتی در هر کجامن ندایت را به آوازی بلند بشنوم، آری تو قلبم در کمندمن به گوشت هرچه نجوا می کنم در تفاهم هر چه اجرا می کنماز تو پرسم کار نیکو را کدام انتخابش می کنی با هر کلاممن به دنبالش روم اندر عمل حاصلش گردد به معنا بی بدلهرچه راپرسم توداری آن به گوش درجوابش کی توباشی دل خموشبا وقارت در کمالت، جستجو چون تورا پاسخ شود، من رو به رواز برایم این روش عادت شده هر جوابی را بر آن غایت شدهمن کنم تطبیق کارم را بر آن مثبت اندیشی بُوَد انجامشانخوب و عالی می شود پایان کار آن شود، کان را بُوَد در انتظارزین جهت تنها نباشم هر زمان با منی هر ساعتی را، پا بر آنبا تو بودن لذّتی بوده است و بس کی نیازی، حاجتی دارم ز کسیاوری یاری، مرا مانند قبل گر نیازی بر من افتد، ضرب طبلبا خبر خواهی شدن، شکّی مباد از کمک بر من تو را شأنی ببادمفتخر هستم تو را من نازنین کی مرا کاری بمانَد بر زمینهر چه کارم دین و دنیا بوده است شدبه انجامش،که دروا بوده است اینچنین فهمم تو راضی بوده ای حاصلش را بهر قاضی برده ایتا دلیلی بوده باشد مستجاب من که راضی، مادران از جمله باببچّه ها هر فال نیکو می زنند نیک و بد را چشم و ابرو میزنندفال نیکو می شود، حسن ختام بر تو دارند هر دمی صد احترامنام مادر آیتی است در ذهنشان در قسم ها یاد مادر را نشاننام مادر را به نیکی می برند هر چه بد را جامه بر آن می درندآه و افسوسی در آنها بود و هست لاجرم باید ز هر یک جَست و رفتکی شود فرقی پسر را داستان حضرت ابراهیم ( ع )...
ما را در سایت داستان حضرت ابراهیم ( ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaavangaa بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 15:06

بسمۀ تعالی**********حسین ای یادگار جدّ و بابا*********************حسین ای یادگار جدّ و بابا محمّد جدّ باشد مام زهرامحمّد خاتم پیغمبران است حسین دُر دانۀ خلق جهان استمحمّ(ص)اشرف است برخلق دنیا نباشد مثل و مانندش به عقبیپدر بودت علی آن شیر غرّان همآوردی نداشت او در دلیرانتولّد بر تو سوّم روز شعبان به سال چهارمین سال از مسلمانتو بودی دوّمین فرزند خانه و بودی پنجمین فردی ز حیطهبه سال شصت ویک آمدشهادت تو را در کربلا آمد سعادتامام سوّمین باشی به شیعه پدر اوّل برادر دوّمینهابا عبداللّهی بین مسلمان بزرگی خود تو در بین شهیدانتو را در کربلا قسمت شهادت تو اندر ظهر عاشورا به طاعتتو را مادر بُوَد زهرای اطهر توئی نو باوه از جدّت پیمبرحسن باشد برادر بر تو مولا ابوالفضلی، محمّد بر تو همراهتو را خواهر بُوَد زینب به دوران و کلثومی تو را همراه آسانمَدام بودند هر خواهر برادر به همراهت، تو را همدم مکرّرتو را بعد از حسن عالم دگر شد که هر روزش به شامی تیره تر شدتو بعداز اوکجا را بوده ای خوش به خود پیچیده ای بودی تو ناخوشتو باشی شُبّری، او هم شبیر است به فرزندان هارون را نه غیر استتو را جدّت محمّد نام بگذاشت حقیقت خالقت این نام افراشتتو نامت هر کحا باشد به نیکی توئی از آیۀ تطهیر و پاکیمحرّم با صفر باشد تو را جا که شیعه را به فرهنگ، راه شد وابه تاسوعا و عاشورا تو را خاصّ کنارش اربعین باشد تو را پاستو را شد عهده داری از امامت تو را بعد از حسن بوده شهامتتو را بود یازده سالی امامت ز راه حقّ رسیدی بر شهادتپیمبر گفته بود بدو تولّد شهادت بر تو آید حتم و لابدحسین و هم حسن رادوست می داشت پیمبر هر دو را بر سینه بگذاشتسفارش کرده است از دو برادر که جان آن دو، با جان ها برابرتو چون از بهترین بودی به عالم چنین شد داستان حضرت ابراهیم ( ع )...
ما را در سایت داستان حضرت ابراهیم ( ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaavangaa بازدید : 82 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 15:06

بسمۀ تعالی**********حیف این دل که غصّه اش گِل شد*************************حیف این دل که غصّه اش گِل شد آه و افسوس من به مشکل شددل بباید به گُل تبسّم کرد قدر خود را به حقّ تجسّم کرددل، تو را جایگاه بسیار است همطرازت به هرچه افکار استهر کجا را بگیر پروازت هر چه را آوری به آوازتدامن ار جست وجووسیع باشد قدرتت جانب صنیع باشدهر کجا را نیا به پروازی نکند، رو به هر چه آز آریکهکشان ها تو را به سیر آید هر چه افلاک را به طیر آیددر فضائی دگر نما پرواز نام الله و را نما آغازبر رسولان او سلامی دار بر محمّد که، خاتم از داداربر امامان حقّ تبسّم زن هر چه خوبان به خود تنعّم زننعمت از حق، تو را است ارزانی قدر هر یک به منزلت دانیرهنمایند هر کدامینش ره شود باز گر به آئینشگر تو را شد عمل به دستورات حقّ ِ پرواز آن شود اثباتبهترین جا سفر کنی هر آن جایِ بد را نیاوری امکاناین دو بالی خدا تو را داده هر کجائی تو را است آمادهبال دیگر تو را به آواز است که بیان بوده، جای آغاز استبا زبانت، بیان تو را امکان با بیانت رهت شود آسانگر بیان را گره زنی بر عقل راه در پیش را بُوَد در عدلعقل همان است خدا تو را داده هم پیمبر به رهنما دادههر کدامش اگر به جا گیری بهترینی، ز هر چه دلسیریکی تو را یک طمع به کار آید نفرتی بوده بر تو خار آیدهرچه راخود پسندکردی خوب دگران را بُوَد در آن مطلوبنا پسندت اگر شود چیزی بهر دیگر مباد آن گیریهرچه خوبی زدیگران، نامی است کاسۀ عشرتش تو راجامی استتا توانی به دیگران می کوش از دل دیگر داستان حضرت ابراهیم ( ع )...
ما را در سایت داستان حضرت ابراهیم ( ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaavangaa بازدید : 87 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 15:06